گزارش | تبیین عناصر هویتی و گفتمانی سیاست خارجی ایران
به گزارش خبرنگار سرویس فرهنگی و اجتماعی خبرگزاری رسا، نشست علمی «انقلاب اسلامی ایران و ایالات متحده آمریکا با تأکید بر چالشها و آینده رویارویی» به همت گروه مطالعات انقلاب اسلامی پژوهشکده فرهنگ و مطالعات اجتماعی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی تهران برگزار شد.
در این نشست آقایان دکتر منوچهر محمدی و احمد صادقی از تحلیلگران برجسته مسائل سیاسی و خارجی به عنوان ارائه دهنده بحث حضور داشتند.
دبیر علمی این نشست ابتدا به تنقیح موضوع نشست پرداخت و بیان کرد: با وجود اهمیت موضوع نشست، این بحث قدری دچار ابهام است، موضوع «انقلاب اسلامی ایران و ایالات متحده آمریکا» ممکن است این نکته را به ذهن متبادر کند که انقلاب اسلامی در آمریکا هم اتفاق افتاده است! اما منظور از آن، ماهیت واکنش و رویکرد انقلاب اسلامی نسبت به ایالات متحده است که به چه شکلی این تعامل صورت گرفته و این نگاه وجود دارد یا برعکس به این معنا که ایالات متحده نسبت به انقلاب اسلامی ایران چه واکنشی داشته است.
ثبات استراتژیک و تغییرات تاکتیکی در روشهای متقابل ایران و آمریکا
در ادامه صادقی به ارائه مطالب خود پرداخت و اظهار داشت: در یک گزاره کلی میتوان گفت که چگونه پویشهای سیاست ایران و آمریکا را متقابلا با هم در نظر بگیریم.
این سیاست ها مبتنی بر یکسری ثوابت که استمرار دارند و یکسری تغییرات موجود در حوزه روشها یا تاکتیکها هستند و هر دوطرف نسبت به هم، اصولی ثابت را در این 40 سال گذشته با شناختی متقابل از هم در پیش گرفتهاند.
یعنی ایران به درستی از استراتژی آمریکا نسبت به انقلاب اسلامی آگاه بوده است و به رغم تفاوتها در گویشهای متفاوت، تغییر رفتار، تصحیح مسیر یا مانند پیوستن ایران به جامعه بین الملل یا خانواده ملتها، یک تنوع بسیار گسترده از نوع گویشهای مختلف در دولتمردان آمریکا مشاهده میشود.
اما به نظر آنها برای مهار ایران و به شکست کشاندن آرمانهای انقلاب اسلامی، دارای هدف مشخصی با استراتژی ثابت اما تاکتیکهای متغیر هستند.
ایران نیز پس از استقرار جمهوری اسلامی ایران، یکسری ثوابتی سیاست خارجی ایران را مفهوم برداری میکند که تعدادی از عناصر هویتی و گفتمانی آن منبعث از استقرار جمهوری اسلامی و قانون اساسی ایران است و مقداری از آن هم دارای زمینههای تاریخی در کشور است.
عناصر هویتی و گفتمانی سیاست خارجی ایران
1ـ خدامحوری
اگر بخواهیم این عناصر هویتی و گفتمانی را به صورت محوری بیان کنیم؛ یکی از آنها خدامحوری و جهان شمولی مندرج در قانون اساسی ایران است که مبنا و خط و مشی حرکت کلی ایران شده و به جای گفتمان ناسیونالیستی که در چند دهه استقرار پهلوی بر کشور حاکم شده، جایگزین یافته است و خود به خود، نفی مرزبندیهای متداول را تا حد زیادی در پیش گرفته است.
2ـ تقابل بین نیروهای خیر و شر
عنصر دیگر حالت دوییت یا تقابل بین نیروهای خیر و شر است که مظهر آن در نظام سلطه بینالملل یعنی آمریکا، رژیم صهیونیستی و تا حدی، دیگر کشورهای غربی است، در حرکت اساسی سیاست خارجی ایران دیده میشود که عنصری جوهری است.
3ـ تسری امر به معروف و نهی ازمنکر به سیاست خارجی ایران
عامل سوم، اصلی که در پرتو جمهوری اسلامی ایران به رویکرد سیاست خارجه آن اضافه شد، اصل تسری امر به معروف و نهی از منکر در سیاست خارجی ایران که منبعث از عنصر عدالتخواهی شیعه هم بوده است و گفتمانهای منبعث از فرمایشات امام راحل و رهبر معظم انقلاب این است که ما نمیتوانیم نسبت به سرنوشت مظلومیت بیتفاوت و بی طرف باشیم، حال مصادیق این مظلومیت، ملت فلسطین و فشارهای رژیم غاصب صهیونیستی برآنها بوده است، اگر الان نگاه کنید، مظلومیت مردم بحرین یا یمن مشاهده میکنید، یعنی این استمرار اصلی که باید در برابر بدکرداریها موضع گیری کند و به ترویج نیکیهای بپردازد و عدالت جویی در این موضوع را پیگیری کند، یک عنصر اساسی است و اگر در ارتباط با آمریکا، تقابلی ایجاد کرده است، ایران از عدالتخواهی دست برنداشته و به صورت ثابت و مستمر جلو رفته است.
هرچند مذهب در سیاست ایران از دیرینه نقش داشته و شاید مقداری تسلسل استمراری در سیاستها داشته است، اما در پیامد استقرار جمهوری اسلامی ایران مبتنی بر نگرش اسلام و مذهب شیعه، با دوام و قوامتر و مفهوم پردازی قویتری جلو رفته است.
عناصر تاریخی و جغرافیایی
اگر از هویت فکری فاصله بگیریم، بحث بعدی عناصر تاریخی و جغرافیایی است که یکی از آنها به موقعیت دیرینه تمدنی ایران برمیگردد.
زمانی که بسیاری از دولتهای جدید (Nation-State) فعلی با مرزبندیهای جدید به وجود میآیند، ایران [در گذشته بر فرض] در زمان هخامنشیان که حدود 522 سال قبل از میلاد است، چیزی حدود 50 میلیون جمعیت را در قلمروی خود جای داده و این مذهب و موالید و قوانین انسانی در آن زمان نقش اساسی داشته و خود به خود به دلیل این پشتوانه نمیتوانسته مانند دولتهای اطراف خود[که تاریخ برخی از آنها از صد سال فراتر نمیرود و اگر دقت کنیم، غیر از کشور روسیه، باقی کشورها بر این منوال هستند] آن جایگاههایی که در دوره نوین و اروپایی محور شدن نظام بینالملل بوده است را بپذیرد.
این ویژگی و پیشینه تمدنی ایران است که موجب مقاومت ایران در برابر مصادیق دست اندازی قدرتها [که مصداق بارز آن در این 40 ساله نظام اسلامی بوده] وامیداشته است.
یکی دیگر از ریشههای تاریخی و جغرافیایی، بیگانه گریزی و حس ناامنی حاصل از وجود بیگانگان در ایران را تقویت میکرده و به ویژه در این 40 سال، مصادیق بارزی داشته است که منبعث از شرایط یک قرن و اندی در زمانهای گذشته اعم از دورههای قاجار، پهلوی اول و ...است که در اثر نوعی استقلال خواهی، عزت ملی و تجربیات ناشی از آن به وجود آمده است.
نفی رویکردهای اقتصادی رژیم گذشته
عنصر دیگری که در سیاست خارجه ایران به ویژه در ارتباط با آمریکا نقش آفرین است، نفی رویکردهای اقتصادی رژیم گذشته در ارتباط با سلطه پذیری از آمریکا بوده که در اصول قانونی اساسی ایران به ویژه اصل 152، بروز و ظهور و تجلی خاصی دارد که نسبت به نفی سلطه بیگانگان بر اقتصاد کشور تصریح میکند و بر تأمین خودکفایی در صنعت، علوم و فنون، کشاورزی و علوم نظامی تأکید دارد که بند 9 اصل 43 نیز بر این موضوع تأکید داشته است.
بیانی که از آمریکا وجود دارد [که به دنبال برگرداندن وضعیت به حالت گذشته است که به مطامع و منابعی سابق دسترسی دوباره پیدا کند]، یکی از ریشههای تقابل انقلاب اسلامی با آمریکا بوده است.
ارزیابی کنشهای پنج دوره نظام اسلامی
این بخش مفهوم پردازی مسأله بود، حال پنج دوره هم از نظر نوع کنشها قابل احصا است که اگر بخواهیم چند دوره آن را به صورت مختصر بیان کنیم، یک دوره مختص به سال 57 و اشغال لانه جاسوسی است که در زمان دولت موقت اتفاق افتاده است، در این واقعه، ضمن این که سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران تلاش گستردهای برای تلفیق آرمانهای اسلامی با دولت ملی داشته است، دولت موقت توازن را در ظاهر شروع کرده و سعی میکند «نه شرقی و نه غربی» موجود در قانون اساسی را پیش ببرد.
اگر این دوره چند ماهه را ببینیم، در عین حال که میخواهد شعار «نه شرقی و نه غربی» را در سیاست خارجه ایران جلو ببرد، نگرانی خاصی [از وسایل جنگ سرد که شوروی وقت برای ایران ترتیب داد] را در رفتای سیاست خارجی دولت وقت مشاهده میکنیم و همین امر سبب تقرب جویی از سوی دولت موقت شده که در عین حال از همکاری با آمریکا نیز بهرهمند شوند.
حتی در این دوره هم مظاهر بارز فاصله گرفتن از سیاستهای پهلوی را مشاهده میکنیم که موارد آن بسیار مشخص است، اقدام نخست ترک پیمان «سنتو» توسط ایران در تاریخ 22 اسفند 57 است، کمی بعد از آن، ترک قرارداد مشترک ایران و آمریکا در سال 1343[که طی آن حق کاپیتالاسیون به آمریکا واگذار شده بود] در تاریخ 24 اردیبهشت 1358، لغو یکجانبه پیمان دفاعی 1338 یا 1950 ایران و آمریکا از سوی ایران، درخواست لغو مواد «5 و 6 » پیمان «1921 ایران و شوروی» از سوی ایران، لغو بخشی از قراردادهای تسلیحاتی و برداشته شدن پایگاههای سری شنود آمریکا در همین دوره دولت موقت ایران این حرکات صورت گرفته است.
به طور کلی این دوره با وجود فاصله گرفتن از وابستگیها، نیمنگاهی به درخواست کمکهای نظامی از آمریکا از سوی دولت موقت وجود دارد که در این امر موفقیتی حاصل نمیکند که با تسخیر لانه جاسوسی و سفارت آمریکا، این دوره خاتمه پیدا میکند و دوره بعد دوباره آمریکا جلو میآید که از ویژگیهای آن، تقابل جدیتر و روشنتر بوده که جنگ هم مزید بر علت میشود و با مانور اختلافات بین ایران و آمریکا توسط صدام، این اختلافات بروز بیشتری پیدا میکند و به اصطلاح گفتمان ایدئولوژیک در این دوره [که تا پایان جنگ و قطعنامه 598 است] ادامه پیدا میکند.
در این دوره، بازهم ایران ضمن حفظ اصول ثابت خود، در بعضی جاها که نیازمند برخی تحرکات تاکتیکی عملگرایانه است، ورود پیدا میکند.
دوره سوم، دوره بازسازی اقتصادی و سازندگی است که یکسری آفات را در ارتباط با این گفتمان با خود به همراه داشت، اما به نظر بازهم جهتگیری کلی و ثوابت سیاست خارجی ایران محفوظ ماند.
ولایت فقیه عامل پاسداری از اصول کلی سیاست خارجی
حال جای بحث دارد ستون اصلی که ولایت فقیه باشد، عامل بسیار تعیین کننده در این دقایق و عامل و نگاهداشت جهت اصلی در موارد نیاز بوده است، در خصوصیگرایی یا رفتن به سمت اقتصاد باز، گرایشهای توسعه، فاصله گرفتن از رویکردهای عدالت اجتماعی به بهانه آزادسازی اقتصادی،[هر جا که سیاست خارجی ایران قصد شتاب گرفتن داشته تا به سمتی خاص حرکت کند] ولایت فقیه به عنوان شالوده اصلی کار، نقش اساسی داشته است.
دوره چهارم که از سال 76 تا 82 را شامل میشود، وجه فرهنگی و سیاسی ایران و موضوع معروف گفتوگوی تمدنها است که یکسری نکات را فراهم میکند که باوجود همه مسائل پیش آمده، نتوانست سیاست خارجی ایران را از مدار خود خارج کند.
متقابلا آمریکا نیز در برابر ایران، اقدامات گستردهای را انجام داده است [احصایی از سال 58 تا 88 در این زمینه داشتهام که چه تعداد دستورالعمل و چه تعداد تحریم ناشی از قانونگذاری یا اختیارات ریاست جمهوری آمریکا علیه ایران اعمال شده است که به صورت فهرست بندی استخراج کردهام، نتیجه این که آمریکا هیچگاه از تحریم تمام عیار ایران در این 40 سال دست برنداشته است،] به رغم این که دولت آمریکا به خاطر منافع خود، اجازه خرید 800 هزار بشکه نفت از ایران را در عین تحریمهای گسترده علیه آن، به شرکتهای نفتی آمریکایی را در مقطعی داده است.
حال سؤال این است که هدف آمریکا از این عمل چه بوده است؟ چرا میگویم این تاکتیک بوده و تغییر رویکرد محسوب نمیشود، به دلیل نگه داشتن وجوهات حساب امانی که به منظور رفع اختلافات دیوان ایران و آمریکا وجود داشت، به برخی از شرکتهای نفتی خود، اجازه برداشت مقداری نفت از ایران را داده بودند تا آن حساب را در سطح مقرر حفظ کنند و باقی آن را به صورت نقد به ایران بپردازند.
تضعیف هژمونی آمریکا پس از حادثه 11 سبتامبر
در کل، آمریکا خط تحریم، خط فشار و مهار و تغییر مسیر حرکات ایران را تا جای ممکن ادامه داده و هیچگاه از آن دست برنداشته است، اما قدرت نرم آمریکا پس از حادثه 11 سبتامبر خیلی تحلیل رفته است، در حالی که میتوانست به جای استفاده از قدرت سختافزاری و اعمال زور، از توان مجاب کنندگی و قانع کننده استفاده و بتواند ائتلاف و اتحاد سازی کند، این قدرت رو به زوال رفت و حالت استیلاجویی نظامی و تلاش برای برخوردهای نظامی، جنگهای پیشدستانه و پیشگیرانه، ملاک عمل آمریکا قرار گرفت.
این موضوع در یک دهه گذشته یک اقبال و طالع برای ایران محسوب میشود که میتواند از آن استفاده کند و به خوبی هم از آن استفاده کرده است، به نظر دلیل تسلط به دست بالا در معادلات نیز همین موضوع است.
دوره افول ابرقدرتی آمریکا برپایه آنچه که اصطلاحا هژمونی نامیده میشود،[هژمونی برپایه قدرت متقاعد کردن و دادن نفع اقتصادی به بازیگران به نحوی که هیچ دولتی برخلاف قاعده و رژیم بینالمللی که آمریکا پایهگذار و بانی آنها و در بسیاری از موارد ، مروج آنها بوده است، تلاش نکند، بلکه تمام آن دولتها در چارچوب و رژیمهای تعیین شده توسط آمریکا عمل کنند و آمریکا ائتلاف و اتحادی بر این پایه درست کند که خود به خود در قالب این ائتلافات با نیروهای منتقد مقابله و برخورد کند.]
چگونگی افول آمریکا در دوره جدید
نکته جالب یک روند تقریبا مستمر دو دههای است که آمریکا از این رژیمهای بینالمللی در حوزههای عمل سیاسی و اقتصادی، فاصله میگیرد و مظهر بسیار بارز آن در دوره دونالد ترامپ در جریان است، که از بیشتر رژیمهای بینالمللی، اقتصادی، محیط زیستی و...که خود آمریکا تا حد زیادی مروج آنها بوده، خارج شده است که باب افول قدرت آمریکای مبتنی بر متقاعد کردن دیگر دولتها را باز کرده و تنها میخواهد ثبات مبتنی بر استیلا برای آمریکا برجای گذارد که این هم توانایی مثبت سازی وضعیت فعلی آمریکا را نخواهد داشت.
برآیند نهایی آن، از دست رفتن قدرت مدیریت بحران و مسئولیتهای مختلف بینالمللی برای آمریکا خواهد بود، هرچند با اتکای به یک جانبه گرایی، قدرت نظامی، وارد درگیریهایی میشود، اما توان حل و فصل قطعی و ابتکار برای خروج از بحران را از دست میدهد و این موضوع در اغلب جاهایی که وارد شده، قابل مشاهده است و نقطه بارز آن را در خاور میانه یعنی سوریه و عراق شاهد هستیم.
اکنون سرحساب آمدهاند که چند ترلیون هزینه کردهاند و عملا هیچ برداشتی نداشتهاند، اما به رغم پایین بودن بودجه نظامی ایران نسبت به سایر دولتها و کشورها، توانسته است با قدرت نرم فرهنگی و گفتمانسازیهایی از این قبیل در خاورمیانه، کار را پیش ببرد، این نقطه مثبت سیاست خارجی ایران پس از پیمودن دوره 40 سالگی انقلاب است.
آسیبشناسی وضعیت فعلی و نقطه ضعف ما
بحث دیگر، آسیبشناسی وضعیت فعلی است که به نظر پاشنه آشیل موضوع ما محسوب میشود؛ استحاله نسلهای انقلاب و دولتمردان و فقدان نیروهای جهادی و انقلابی در عرصههای مدیریت امر مهمی است که اگر بیانیه گام دوم انقلاب حضرت آقا را بتوان محقق کرد، خود به خود از این آفت فاصله گرفته میشود.
نقطه ضعف ما این است که آن استحالهها در وجه فکری، اعتقادی، شیوهای و روشی و رفاه طلبی همچون ورود برخی از نیروهای بیاعتقاد به مسیر انقلابی ترسیم شده توسط امام خمینی(ره) به ادارات است که باعث ایجاد دلسردی میشود [علی رغم عدم موفقیت آمریکا در تمام تلاشهای خود اعم از کودتا، جنبه تحمیلی جنگ، فشار اقتصادی و مهمتر از همه از دست دادن قدرت نرم و هژمونی خود و روی آوردن به یکجانبه گرایی] به نظر در این وجه بایستی مراقبت شدید صورت گیرد و از دهه 40 به بعد انقلاب اسلامی با رفع مسائل و مشکلاتی در این موضع ممکن است برای ما ایجاد شود، همچون پایگاههای لیبرالیسم اقتصادی که به صورت سکولاریسم پنهان و آشکار در حال رخنه و نفوذ در بطن جامعه است را باید بتوان مهار کرد و در مرحله بعدی با همین خط سیاست خارجی میتوان پیش رفت.
گفتنی است، بخش دوم این گزارش به زودی در سرویس فرهنگی و اجتماعی خبرگزاری رسا منتشر خواهد شد./876/ز502/س
خبرنگار: مهدی شاهی
گزیده ای از خبر را می توانید در کلیپ صوتی زیر بشنوید